اشتغال به سبک پورتفولیو

زندگی و کار من چندان از هم جدا نیستند

اشتغال به سبک پورتفولیو

زندگی و کار من چندان از هم جدا نیستند

هم افزایی فلسفه و کارآفرینی، طرحی برای کارآفرینان پیشرو

مقاله حاضر که میتوان آن را نوعی کارآفرینی پژوهی فلسفی تلقی کرد، بر فرضیه امکان تعامل فلسفه و کارآفرینی و در نتیجه افزایش توانمندی و کارآیی آنها، مبتنی است. براساس این فرضیه، کارآفرینی میتواند برای تاملات فلسفی، موضوعات جدیدی مهیا سازد و فلسفه نیز میتواند مطالعات مربوط به کارآفرینی را تنوع و عمق بیشتری بخشد. در مقاله حاضر بر این امر تاکید شده است که علاوه بر ساحت نظر، کارآفرینانی که از بصیرت های فلسفی برخوردارند، در مقام عمل نیز کارآفرینانی خردمندتر، تاثیرگذارتر و موفق تری خواهند بود. هستی شناسی، معرفت شناسی، اخلاق و سیاست از شاخه های اصلی فلسفه اند. این چهار شاخه در پژوهش حاضر به عنوان متغیر مستقل تعیین شده و تاثیر آن ها بر متغیر وابسته کارآفرینی، مورد بررسی قرار گرفته است. در بحث هستی شناسی سازمانی نشان داده شده که درک کارآفرینان از نحوه وجود سازمان تحت مدیریت آنان، میتواند بر تلقی آنان از ماموریت سازمانی(Mission & Vision ) خود موثر باشد. مبحث معرفت شناسی سازمانی، به این نتیجه منتهی شده که شاخه معرفت شناسی، میتواند به کارآفرینان کمک کند تا فاصله موجود میان دانش و عمل را پر کنند. مهم ترین نتیجه که در بحث اخلاق سازمانی، برآن تاکید شده این است که کارآفرینان، معلمان اخلاق سازمان خود هستند. ارتباط میان سیاست(حاکمیت) و کارآفرینی آخرین مبحثی است که در مقاله حاضر بدان پرداخته شده است.